رقص رقصي بي امان، درهاي وهوي آتش است
مرد، تنها با خدايش روبه روي آتش است
او سياوش نيست آيا،با نگاهي ملتهب؟
آتش عشق است در رگهاي او جاري شده ست
او كه خونش تا هميشه آب روي آتش است
بي كمان از آب و خاك و آتش او را آفريد
اينكه آن خاك عشق و اينكه اوي آتش است
دارد اين آتش دوباره سخت مي سوزد، مگر
بال هاي شرقي ققنوس روي آتش است!
باز آتش شعله شعله اشك مي ريزد، هنوز
مرد خاكستر شده بغض گلوي آتش است...
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
ره آوران
سرزمین نور و آدرس
koolebar.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.